حضرت امام باقرالعلوم(ع) سه ساله بود که حماسه کربلا واقع شد و آن بزرگوار واقعه کربلا را با بصیرت نافذ خود مشاهده نمود.
نگارنده مستدعی است مقاله مبحوث عنه در معرض مداقه مجدانه قاریان محترم قرار گرفته واستدعای خاشعانه دارم که متمسکین به ایشان دعا بفرمایند زیارت ایشان در دنیا و شفاعتشان در آخرت نصیبمان شود شایان عنایت است که حقیر نیز به نوبه خود شهادت این امام همام را به جهان تشیع تسلیت میگویم.
مبرهن وپرواضح است که امام محمد بن علی(ع) به مثابه سایر ائمه هدی مستجمع جمیع صفات کمال و جمال وجلال الهی است.
علی ای حال ایشان دو امتیاز در میان سایر ائمه داشت:اول اینکه جد پدری ایشان از امام حسین(ع) و جد مادری اش منسوب به امام حسن (ع) بود.مادر بزرگوار ایشان فاطمه دختر امام حسن (ع) بود فلذا امام صادق (ع) فرموده اند : جده ام صدیقه ای بود که در میان اولاد امام حسن مثلش دیده نشده است .
اندراج اینگونه مطالب در ما نحن فیه از باب تبادر و تداعی به اذهان قاریان است ضمن اینکه مساعی لازم جهت احتراز از توضیح واضحات و تکرار مکررات در مقاله مشارالیه معمول داشته شده است .
امام صادق (ع) خرق عادتی از مادر بزرگوار شان با این عنوان نقل فرموده اند که مادرم پای دیواری نشسته بود که دیوار فرو ریخت مادرم گفت : ساقط نشو به حق مصطفی که خداوند اذن نداده است که ساقط شوی وانگهی دیوار باقی ماند تا جده ام از پای آن گذشت.
امتیاز علی حده ای که برای شکافنده دانش ها می توان برشمرد این است که وی پایه گذار انقلاب فرهنگی شیعه و موسس پی و شالوده و فنداسیون آن است.
گرچه انتشار معارف شیعه به دست واضع فقه و استاد دانشگاه جعفری ( صادق آل الله ) صورت گرفت ولی به دست امام باقر (ع) پایه گذاری شد. ایشان عمر شریف خود را وقف تبیین حقایق و لطایف و معارف اسلام نمود فلذا لقب باقر از ریشه تبقر به معنای توسعه علوم است حال از باب ثقه سند و تشفی خاطر قاریان محترم روایتی را که عامه و خاصه نقل می کنند و به حد تواتر رسیده به سمع و بصر شیفتگان و دلسوختگان ائمه هدی می رسانم.
رسول اکرم (ص) به جابربن عبدالله انصاری فرموده است که ای جابر ! تو زنده می مانی و مردی از اولاد حسین را که نامش محمد است را ملاقات می کنی او علم انبیا را میشکافد هنگامی که او را دیدی سلامم را به او برسان .
برای استنکاف از اطاله کلام در ذکر مناقب ایشان رعایت ایجاز مورد عنایت است . بسیاری از علمای احل تسنن اقرار دارند که حضرت بزرگترین عالم زمان خویش بوده است.از نقاط درخشان زندگی باقر اعلوم (ع) مناظره ایشان با راحب نصرانی حشام ابدالمک حضرت باقر (ع) را به شام احضار نمود آن بزرگوار همراه با امام صادق (ع) به طرف شام حرکت کرده اند در بین راه راحبی را دیدند که ارادت مندان به دور او حلقه زده بودند که راحب آنها را نصیحت کند حضرت باقر (ع) وارد جمع آنان شد. ابهت وتجلی نور امام باقر (ع) راحب را تحت تاثیر قرار داد . آنگاه از حال آن بزرگوار استفسار کرد و مسایلی پرسید .مسایل او گرچه از نظر ما عوامانه است و با مقام قدس علمی حضرت باقر (ع) مناسبتی ندارد ولی در آن دوره جهل مسایلی بود بزرگ که توانست راحب واطرافیانش را مسلمان کند :
1- ساعتی که نه از روز است و نه از شب ؟
فرمودند: ساعت های بین الطلوعین می باشد که از ساعت های بهشت است در آن ساعت ها میتوان آخرت را آباد کرد و سعادت دو جهان را بدست آورد.
2- میگویند اهل بهشت فضولات ندارند نشانه آن در این دنیا چیست ؟
فرمودند : نشانه آن بچه ای است که در شکم مادر است .
3- میگویند نعمت های بهشت ژایان ناپذیر است نشانه آن در دنیا چیست ؟
فرمودند : نشانه آن علم است که هرچه از آن بهره گیرند نقصان ندارد.
4- آن دو برادر که با هم متولد شده اند و با هم مردند اما عمر یکی از آنان پنجاه سال و عمر دیگری صدو پنجاه سال چه کسانی بودند؟
فرمودند : آن دو برادر عزیز و عزیر بودند که فرآن از آنان خبر میدهد که عزیز چون در زنده شدن مرده ها در روز قیامت تردید کرد، ژروردگار عالم جان او را صد سال گرفت و سپس زنده کرد آن راهب پس از شنیدن جوابهای حکیمانه با اطرافیانش مسلمان شد.
ارائه چند بینه قاطع از سوی باقر العلوم راهب مسیحی را نسبت به گرایش به اسلام به تشفی خاطر رساند .
آری ؛ او جامع علوم و شکافنده علم و موسع علم بود علم را رفعت داد قلب او مهذب بود .
او طاهر و مطهر بود خلق او عالی بود و عمرش در اطاعت خداوند صرف شد. تبحری در عرفان داشت که لسان گویای آن نیست سخنان او در عرفان و سیر و سلوک به حدی است که نمی توان در این جستار مضبوط نمود. از خوف خدا میگریست. بسیار متواضع بود. تمام روزها بر سر مزارع میرفت و کار می کرد و آنچه بدست می آورد ، فی سبیل الله صرف می نمود. سخی ترین مردم بود و تمام علما در نزدش می آمدند. علمشان قطره ای در مقابل دریا بود و نظیر امیر المومنین (ع) چشمه های حکمت از اطرافش می جوشید و در مقابل جلالتش هر جلیلی کوچک بود .
آنچه حقیر به زعم خود متعرض آن شدم تنها قطره ای بود از فضائل ایشان که الحق و الانصاف از حیز شمار بیرون است .
فی الخاتمه معجزه ای از معجرات آن حضرت را از باب قاعده الغریق یتشبث من کل حشیش متذکر میشویم : کلینی از ابی بصیر نقل می کند که نزد امام باقر (ع) رفتم و گفتم شما وارث رسول اکرم هستید ؟ فرمودند: آری . گفتم :رسول الله وارث انبیا است و آنچه آنان می دانند او میداند فرمود : آری ، چنین است . گفتم : بنابراین شما قدرت دارید که مرده را زنده کنید و کور مادرزاد و مرض برص را شفا دهید ، چنانچه قرآن درباره عیسی (ع) فرموده ؟ فرمود : باذن پروردگار قدرت داریم . سپس فرمود جلو بیا ! چون جلو رفتمدست مبارک خود را به چشم های من زد و من بینا شدم . سپس به من فرمودند ای ابی بصیر ! آیا میخواهی بینا باشی ؛ ولی در روز قیامت مثل مردم ، حساب و کتاب و مشقت های آخرت را دارا باشی یا کور باشی ولی در آخرت بدون محاسبه به بهشت روی ؟ ابی بصیر می گوید کوری را انتخاب کردم .
خدمات ممتد ، متمادی و متوالی و حسب مورد متناوب باقر العلوم جملگی حکایت از مساعی وافر ایشان در جهت نشر و اشاعه اسلام ناب محمدی است امید است که همگان از شیفتگان و شیعیان و رهروان واقعی این امام همام باشیم .
و السلام علیکم و رحمه الله و براکاته